یک خبر ناراحتکننده: آیهان خداحافظی میکند که به ترکیه برود. با وجود این که همکارانش یک سورپریز برای او آماده کردهاند، ولی جشن خداحافظی او با شادی برگزار نمیشود. پاولا، صبح زود، به محض ورود به دفتر برای آماده کرده مقدمات جشن مشغول به کار میشود. ولی او از علت جشن خرسند نیست: آیهان هیئت تحریریه را ترک میکند و به ترکیه میرود که به پدرش کمک کند. برای خداحافظی یک سخنرانی کوچک و یک هدیه برای آیهان آماده شدهاست که او را به یاد دوستش اویلالیا بیاندازد. پروفسور هم به خاطر جشن امروز از بخش دستورزبان صرف نظر میکند. ولی خوب از تذکر کوچکی در مورد ترکیبها (اسمهای ترکیبی) نمیتواند بگذرد.